نماهنگ «روز مدرسه» سرودکار، بهانهای شد برای باز کردن بحثی که مدتی است در فضای گروههای سرود جریان دارد: مسئله نوآوری در سبک و فرم. بسیاری از گروهها هنوز به همان شیوههای قدیمی دل بستهاند؛ شیوههایی که سالها با آن کار کردهایم و از دید ما «امتحان خود را پس دادهاند». اما واقعیت این است که نسل امروز با آن شیوهها همان نسبتی را برقرار نمیکند که ما برقرار میکردیم. نوجوان امروز، دهه هشتادی و نودی، در زمینی دیگر سیر میکند؛ زمینی که رسانههای نو، شبکههای اجتماعی و سبکهای متفاوت موسیقی آن را شکل دادهاند. اگر ما همچنان بخواهیم با همان زبان دهه شصت یا حتی دهه هفتاد برای او حرف بزنیم، در نهایت با دیواری نامرئی روبهرو میشویم؛ دیواری به نام بیگانگی مخاطب.
اما آیا نوآوری به معنای رها کردن اصول و اهداف است؟ نه. درست برعکس، نوآوری تنها راه حفظ اهداف در دل زمانههای جدید است. اگر تغییر بد بود، ما امروز باید همچنان سرودهای ساده دهه اول انقلاب را، با همان الگوهای اولیه، اجرا میکردیم. آن الگوها در زمان خود درخشان بودند، چون نوآورانه بودند. آنها توانستند ظرفیتهای تازهای از موسیقی و جمعخوانی را وارد میدان کنند. اما اگر همانجا متوقف میشدیم، سرود بهعنوان یک رسانه تربیتی، هیچگاه به بلوغ امروز نمیرسید. تغییر همیشه یک قدم رو به جلو است، البته به شرط آنکه ما را به هدف نزدیکتر کند، نه دورتر.
هدف در دل تغییر
پرسش اساسی همینجاست: هدف ما از سرود چیست؟ اگر هدف صرفاً تولید محصولی سرگرمکننده باشد، آنگاه هر نوآوری—even افراطی و بیربط—قابل توجیه میشود. اما اگر هدف ما تربیت، انتقال پیامهای اصیل اسلامی و اخلاقی، و پاسداشت مفاهیم انقلاب اسلامی است، آنوقت نوآوری باید در خدمت این هدف باشد. تغییر شکل و فرم برای آن است که پیام، بهتر شنیده شود؛ نه اینکه پیام دگرگون شود. بنابراین، آنچه باید برایمان روشن بماند، مرز باریک میان «نوآوری در فرم» و «تغییر در هدف» است.
روز مدرسه؛ تجربهای تازه
نماهنگ «روز مدرسه» نمونهای از این تلاش برای نو کردن فرم است. چه در ملودی و چه در تدوین و تصویر، این نماهنگ از سبکی بهره برده که شاید برای ما دهه شصتیها و هفتادیها کمی عجیب و غریب باشد. اما همین سبک، برای نوجوان امروز سبکی آشنا و پذیرفتهشده است. او روزانه در شبکههای اجتماعی، در موسیقیهای محبوب همسالانش، و در ویدیوهای سرگرمکننده، همین زبان را میبیند و میشنود. وقتی سرود، آن زبان را برای بیان مفاهیم ارزشی و جمعی بهکار میگیرد، ترکیبی تازه شکل میگیرد: ترکیب آشنایی و ارزش. این ترکیب، همان جایی است که نوآوری میتواند جاذبه ایجاد کند بیآنکه ما را به لهو و لعب بکشاند.
در حقیقت، تفاوت «روز مدرسه» با بسیاری از تولیدات قدیمیتر، در همین نکته است. این نماهنگ نه میخواهد خود را اسیر مد روز کند و نه در گذشته منجمد شود. بلکه تلاشی است برای یافتن میانهای هوشمندانه؛ جایی که مخاطب امروز حس کند این سرود با او حرف میزند، نه با نسل قبل. اگر نسل قبل توانست با سبک خودش سرود را محبوب کند، چرا ما امروز نخواهیم نسل جدید را با زبان خودش به سرود علاقهمند کنیم؟
مسئولیت سازمانها؛ غیبت در میدان نوآوری
البته که مسیر نوآوری آسان نیست. بسیاری از مسئولان فرهنگی و سازمانهای پخش هنوز با این زبان تازه بیگانهاند. کافی است کنداکتور شبکهها را نگاه کنیم؛ همچنان همان الگوهای قدیمی بارها و بارها پخش میشوند. این تکرار، به مرور یک «محبوبیت کاذب» ایجاد میکند؛ گویی چون زیاد پخش شدهاند، پس مردم دوستشان دارند. اما این محبوبیت موقتی است. روزی ورق برمیگردد، و آن زمان برنده میدان کسانی خواهند بود که از امروز برای نوآوری فکری کردهاند.
اینجاست که یک نقد جدی به مسئولان وارد است: چرا خود را با نیاز نسل جدید هماهنگ نمیکنند؟ چرا همچنان در گذشته متوقف ماندهاند؟ اما در کنار نقد، یک واقعیت دیگر هم وجود دارد: گروههای سرود نباید منفعل باشند. آنها باید مطالبهگر نوآوری باشند، حتی اگر حمایت سازمانها کم باشد. تاریخ سرود نشان داده که حرکتهای اصیل و ماندگار معمولاً از دل گروههای مردمی و خلاق برآمدهاند، نه از دستورهای اداری.
آینده در گرو جسارت
پس مسئله اصلی امروز ما، جسارت تغییر است. نوآوری خطر دارد: ممکن است خطا کنیم، ممکن است ابتدا با مخالفتها روبهرو شویم. اما همانطور که نسل اول سرود در دهه شصت جسارت به خرج داد و سبک تازهای را وارد میدان کرد، ما هم باید جرئت کنیم. البته با یک قید مهم: نوآوری باید در مسیر اهداف تربیتی و انقلابی باشد. بعضیها در سالهای گذشته تلاش کردند نوآوری کنند اما راه را اشتباه رفتند؛ آنها صرفاً به تقلید سبکهای غربی بسنده کردند. نتیجه چه شد؟ کارشان نهتنها جذب مخاطب نکرد، بلکه اثرگذاری سرود را هم تضعیف کرد. هنر واقعی این است که نوآوری کنیم، اما در همان مسیری که هدفهای تربیتی و ارزشی ما را تقویت کند.
جمعبندی
نماهنگ «روز مدرسه» نشان داد که امکان این نوآوری وجود دارد. میتوان بدون افتادن در دام لهو و لعب، از سبکهای آشنا برای نسل امروز بهره برد و آنها را در خدمت مفاهیم اصیل بهکار گرفت. این تجربه، نه پایان راه بلکه آغاز یک مسیر تازه است؛ مسیری که نیاز به تفکر، جسارت، و البته همدلی میان گروههای سرود دارد. اگر این مسیر را جدی بگیریم، آیندهای روشن در انتظار سرود خواهد بود؛ آیندهای که در آن نوجوانان دهه هشتادی و نودی، همانقدر با سرود انس میگیرند که نسل اول انقلاب انس گرفت، اما با زبان و سبک خودشان.
باید همیشه یادمان باشد: صحبت ما از نوآوری است، نه تقلید از سبک غربی. نوآوری یعنی کشف ظرفیتهای تازه در دل همان اهداف اصیل، و این کاری است که اگر درست انجام شود، هم مخاطب امروز را جذب میکند و هم میراث دیروز را پاس میدارد.